مهدی نورمحمدزاده

بچه های بالا!

«اگر گوشی ات کنترل نمیشه، یک چیزی بپرسم

خنده ام می گیرد از حرف رفیق اهل پایتخت و می گویم: حرفت را بزن! چرا باید گوشی من کنترل بشه؟! مگه بیکارند بچه های بالا که وقتشان را با حرف و حدیث های ما تلف کنند!

سئوالش را می پرسد و نظرم را می گویم، اما ذهنم درگیر هشدارش شده است.


بچه های بالا!

عصر همان روز هم ناچار هم صحبت می شوم با جوان دبیرستانی هم باشگاهی که در اعتراضات اخیر دستگیر و گوشی اش توقیف شده است. با افتخار و غرور می گوید: «دو روز تو اطلاعات بودم!».

کنجکاو می شوم و جزئیات و محل دقیق بازداشتش را می پرسم. زیادی خام است و هنوز فرق نیروی انتظامی و اداره اطلاعات را درست نمی داند. چیزی بروز نمی دهم و آهسته کنار می کشم تا همچنان غرق غرور و ابهت اپوزیسیون نمایی داستانش را برای بقیه تعریف کند!

زیر سنگینی وزنه ها به فکر می روم. هم به آن رفیق اهل فکر و تحصیل کرده و هم به این جوان لاغراندام غرق آینه و فیگور حق می دهم که به همه چیز از زاویه دید «امنیتی» نگاه کنند. امنیت زدگی در جامعه ما تصادفی نیست، وقتی وزیر فرهنگ از اصرار امنیتی ها برای رونق دادن تاتر و کنسرت می گوید، وقتی رییس جمهور خبر می دهد کلید خاموش-روشن فیلترینگ دست امنیتی ها است، وقتی وزیر ورزش از تدبیر امنیتی ها در فوتبال و جام جهانی به خودش می بالد، وقتی تدریس اساتید و چاپ کتابها هم متاثر از نظر ارگانهای امنیتی می شود، وقتی رسانه ها مدام از تور و چتر اطلاعاتی گزارش می دهند، باید هم اذهان جامعه اینقدر امنیتی فکر کنند و سایه حضور و دست برتر بچه های بالا را همه جا ببینند!

باورش سخت است، اما یکی از بچه های باهوش کنکوری بین انتخاب دندانپزشکی و دانشکده اطلاعات مردد مانده بود و نظر مرا می پرسید. عجیب تر اینکه اعتقاد آرمانی و قلبی هم به نظام نداشت و صرفا متاثر از امنیت زدگی و گاندوبازی رسانه های انقلابی در چنین برزخی گرفتار شده بود!

اهمیت یافتن غیرمعمول امنیتی ها و رسم شدن پیوست های امنیتی در همه شئون فرهنگ و اجتماع و فوتبال و دانشگاه، اتفاقی نامبارک و نشانه ای از ناامنی جامعه است. هر چه باشد، در منطقه آلوده به بیماری پزشکان تعظیم می شوند، در شهر تاریک و غرق فساد و سرقت پلیس می درخشد، در روستای گرفتار بیسوادی شغل معلمی آرزوی بچه ها می شود و در جامعه مضطرب و گرفتار ناامنی های اقتصادی و اجتماعی، نقش امنیتی ها پررنگ می شود و تلاش برای اتصال به کانون های امنیتی واجد قدرت و ثبات در ناخودآگاه جمعی جامعه رسوخ می کند. این حال خوشی نیست، اگر بفهمیم!

انتهای پیام/