سید علیرضا مسبوق

آیا مردم ایران خود خواه شده اند؟

هیچ چیز به اندازه " نادیده انگاشتن" نمی تواند ملتی را از هم بپاشاند. وقتی احساس دیده نشدن ، طولانی شود و در جسم و روح یک ملت رسوخ کند روان اجتماع افسرده می گردد ؛ پیامد آن هم یا عزلت و بی تفاوتی مزمن است یا انزجار و خشونت های چند وجهی!


آیا مردم ایران خود خواه شده اند؟

 عارضه این افسردگی ، مفرد شدن مردم است که جز خود  فردی و خود   گروهکی چیزی نبینند ؛ خود  خودخواه و منفعت طلبی که همه چیز را بر مدار منفعت خود ، خانواده یا گروهک و طبقه ای که بدان تعلق دارد تفسیر می کند و در اکثر کنش های فکری ، رفتاری و شغلی اش مفهوم اجتماع انسانی و دنیای پیرامونی ، کم رنگ یا حذف می گردد.

 اینکه فکر و رفتار من یا کنش سیاسی اجتماعی ، شغل و شیوه ی کسب درآمدم چه سود و زیانی برای غیر من در پی دارد از اهمیت می افتد. دیگر وقتی پای منافع فردی و گروهکی به میان آید منافع ملی و خیر عمومی به حاشیه می رود و آسیب دیدن زندگی دیگران، طبیعت ، محیط پیرامون و آینده کشور بی اعتبار می گردد در چنین وضعیتی آنچه اهمیت پیدا می کند فقط و فقط گلیم خویش از آب کشیدن است حتی اگر به قیمت از زیر پا کشیدن گلیم دیگران باشد.

 کم توجهی به آزادی های فکری مدنی ، بی محلی به عدالت سیاسی و اقتصادی ، بی عملی نسبت به اصلاح ساختارهای نابودکننده رفاه و آرامش اجتماعی ، بی اعتنایی به خواست اکثریت و ذبح منافع امروز و آینده کشور پیش پای منافع عده ای قلیل و اندیشه ای خاص ، مشتی از خروار نادیده انگاشتن یک ملت است.

انتهای پیام/