یادداشتی از مریم گمشاد

حق آبه هیرمند را از افغانستان پیگری کنید

بحران کمبود آب امروزه از سیاست جدا نیست. کمبود آب اثرات جبران ناپذیری بر اقتصاد، محیط زیست، افزایش تعارضات و درگیری های بین المللی دارد. از سویی دیگر بحران کمبود آب در کشورهایی که رودخانه های مشترک مرزی دارند و عدم رفع مشکلات و مناقشات آبی در آینده زمینه ای برای تهدیدات صلح و امنیت جهانی است. رودخانه هیرمند که نقش حیاتی در زندگی کشاورزی مردم سیستان دارد در حدود یک قرن قبل یعنی از زمان تعیین مرز میان دو کشور ایران و افغانستان اختلاف بر روی شاخه اصلی آن آغاز شد. رودخانه اهمیت قابل‌توجهی برای هر دو کشور ایران و افغانستان دارد که سبب مشاجره پایدار با افغانستان از زمان امضای عهدنامه پاریس ۱۸۵۷ تاکنون بوده است. به موجب این قرارداد افغانستان موظف شد در هر ثانیه ۲۶ متر مکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون متر مکعب در سال) سهم سیستان را ب‍پردازد. اما منازعه تاریخی بین ایران و افغانستان و  زیاده خواهی این کشور در بهره‌برداری از رود هیرمند که  متناسب با نظریه حاکمیت مطلق سرزمینی است،‌ اصل معقول و منصفانه از آب را که از طریق مراجع بین المللی قضایی مورد تاکید قرار گرفته با چالش مواجه کرده است. طبعاً حل همه اختلافات به تصمیمات دو دولت بازنخواهد گشت و طبیعی است که این مشکل تا سالیان دیگر ادامه‌دار شود از همین رو لزوم توجه به تنوع در فرصت‌های شغلی می‌تواند میزان وابستگی مردم منطقه سیستان به کشاورزی و دامداری را کاهش دهد. آنچه مهم تلقی می گردد، توجه به عزت و کرامت انسانی در این خطه از کشور است. مردم غیور سیستان بیشترین آمار شهدای مرزدار را دارند و حتی با وجود عدم توجه جدی به مسائل و مصائب آنها همیشه در طول تاریخ به ارزش های انقلاب و اسلام وفادار بوده اند اما در شرایط فعلی چگونه می توان ثبات آبی در سیستان ایجاد کرد و ایران با مانور و اقتدار بیشتر از زیاده خواهی این همسایه ممانعت کند؟ 


حق آبه هیرمند را از افغانستان پیگری کنید

بر طبق آخرین وضعیت حق آبه ایران، افغانستان مدعی است که حجم زیادی از حق آبه ایران را پرداخته است. اما اخیرا بین نماینده زاهدان و کاظمی قمی در جلسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، تنش لفظی شکل می گیرد. در این جلسه کاظمی قمی حقابه ایران را نتیجه دیپلماسی موثر ایران تلقی کرد، اما مالکی نحوه تعامل نماینده رئیس جمهور در افغانستان را نابرابر، غیر منصفانه، بر خلاف منافع ملی و ناآگاهانه تلقی کرد. از نظر مالکی این مقدار حجم آب حق آبه نبوده بلکه طالبان سیلاب را روانه ایران کرده و سه میلیارد متر مکعب آب را به سمت گود زره رها کرده است. مالکی در صحفه اینستگرام خود در این ارتباط بیان می کند مماشات در برابر لجبازی پذیرفتنی نیست. باتوجه به تغییرات اقلیمی ضرروت بازبینی مجدد حق آبه مهم تلقی می گردد. از آنجایی که این معاهده با توجه به تکرار تنش ها پاسخ گوی شرایط فعلی نیست ما با توجه به شرایط جدید که متفاوت از زمان عهدنامه ۱۳۵۱ است، می بایست  از طریق  رویه های جدید برای حفظ منافع تلاش کنیم. 

حق آبه رود هیرمند مسئله ساده ای نیست که مذاکرات دی‍پلماسی به تنهایی پاسخگو باشد. این معاهده پاسخگوی منطقی برای رفع مشکلات نبوده و برای اینکه ثبات آبی در این منطقه به وجود آوریم نیاز به راهکارهای جدیدی داریم. کما اینکه با اقتدار بیشتری ایران می بایست این حق را عادلانه پیگیری کند. این مسئله نیاز به برگزاری نشست های علمی دارد و علاوه بر اینکه یک مسئله سیاسی و حقوقی است، با توجه به تغییرات اقلیمی نیاز به ورود جدی همه نهادهای مختلف همانند وزارت امور خارجه، وزارت جهاد کشاورزی، سازمان محیط‌زیست، وزارت نیرو و سایر نخبگان سیاسی، حقوقی و دانشگاهی را دارد. اگر ایران از طریق مجامع بین المللی با اقتدار خواهان  ثبات در استمرار دریافت حق آبه گردد، می توان امیدوار به دسترسی منصفانه و برابر حق آبه بود و زیاده خواهی های افغانستان را کاهش داد و با این همسایه از طریق عقلانیت، انصاف و منع آسیب، همکاری و مذاکره کرد.  

در ادامه این مبحث، حق آبه را از دیدگاه حقوقی  و قوانین بین المللی آب مورد بررسی قرار می دهیم. با توجه به اصولی که در کنوانسیون های بین المللی تکرار و به رسمیت شناخته شده ایران آیا می تواند از این اصول استفاده کند و با قدرت مانور بیشتر حق آبه را ‍پی گیری کند؟ در دنیا سه قانون هلسینکی، کنواسیون حقوق بهره برداری از آبراه های بین المللی برای مقاصد غیرکشتیرانی و قوانین برلین بسیار پرتکرار و الزام آورند و به عنوان بخش از حقوق عرفی حقوق بین الملل مورد پذیرش جامعه بین المللی قرار گرفته اند. اصل استفاده منصفانه و معقولانه آب،‌ اصل عدم خسارت شدید به کشورهای صاحب رودخانه مشترک، اصل مشارکت اطلاعات، اصل مذاکره، مشاوره و اصل حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، اساس و بنیان این قوانین را تشکیل داده اند که در بسیاری از معاهدات و توافق نامه های بین المللی قید شده است. قواعد هلسینکی بر حق برابر و معقول و منصفانه دولت ها در استفاده از آبراه های بین الملی تاکید می کند. اما قوانین برلین  حق بهره برداری معقول و منصفانه، اصل منع آسیب، مدیریت مشترک، هزینه های مشترک و اطلاعات دقیق از برنامه ها را نیز شامل می شود. 

اما مورد بعدی کنوانسیون ۱۹۹۷ به علت مدون ساختن اصول و قواعد عرفی حقوق بین الملل از اهمیت به سزایی برخوردار است و اهداف آن به این صورت برای توسعه مدیریت صحیح حفظ  منابع آبی برای نسل های حاضر و آینده ایجاد شده است. بر طبق این کنوانسیون مدیریت منابع آبی بر اساس بهره برداری معقول و منصفانه، عقلانیت، برابری و منع آسیب مهم تلقی می گردد. جبران خسارت از طریق پرداخت غرامت برای ایجاد تعادل در بین دولت های ساحلی استفاده معقول از آبره های بین المللی را افزایش می دهد. 

با توجه این اصول در می یابیم همه این اصول در اسناد حقوق بین الملل نقش مهمی دارند. افغانستان بر خلاف این قوانین بین المللی در طول تاریخ رفتار کرده و با داخلی تصور کردن رودخانه هیرمند، همواره عملیات‌های متعددی همانند سدسازی، کشت خشخاش، به کارگیری انواع پمپ ها و حفر کانال مسیر آب را برای منافع یک طرفه تغییر داده است. افغانستان بر خلاف استفاده معقولانه، منصفانه و عدم خسارت در طول سال های متمادی رفتار کرده و هر زمان  بخشی  از سیلاب را به عنوان حق آبه رها ساخته و از بحران کم آبی در ایران به عنوان اهرم فشار برای دستیابی به منافع استفاده کرده است. ایران نه تنها جبران خسارت هایی که افغانستان متحمل شده است را از طریق مجامع بین المللی پیگیری نمی کند بلکه در برابر زیاده خواهی های افغانستان از طریق اقتدار رفتار نکرده است. اما ایران می تواند با قدرت مانور بیشتری حق آبه را در مجامع بین الملی مطرح کند و از زیاد خواهی های افغانستان مطابق با اصول، انصاف، عقلانیت و منع آسیب جلوگیری کند. 

 

انتهای پیام/