گفتگوی پیام اقتصاد با پژمان جوزی،رییس انجمن صنعت ساختمان

برای ساختن ایران اول باید آنرا بشناسیم/ جنوب ایران نیاز به زیرساخت لازم و تدوین قوانین مناسب برای حضور بخش خصوصی دارد

پژمان جوزی،رییس انجمن صنعت ساختمان  اخیرا سفری به منطقه مکران و چابهار داشته و درپی این سفر در گفتگو با پیام اقتصاد به بیان تجربیات و مشاهدات میدانی خود پرداخته که حاوی نکات مهمی است.مشروح این مصاحبه بدین شرح است:

 



برای ساختن ایران اول باید آنرا بشناسیم/ جنوب ایران نیاز به زیرساخت لازم و تدوین قوانین مناسب برای حضور بخش خصوصی دارد

اخیرا سفری داشتید به مناطق جنوبی ایران که درباره آن مطالبی هم نوشتید، چرا  منطقه مکران و چابهار؟

در مطالعاتی که درباره منطقه مکران و چابهار داشتم به این نکته پی برده بودم که انگلیس در زمانیکه بر این پهنه آبی فرمانروایی می کرد و با اتکا به تکنولوژی موتور بخار در آن زمان و کشتی های دارای موتور بخار بجای بادبان که تکنولوژی آن هم در اختیار کشور دیگری نبود(پس از جمع شدن سلطه پرتقالی ها از دریاها)برنامه ریزی دقیقی انجام داده بود تا از جنوب ایران سر زمینی سوخته بسازد. 

چراکه هندوستان برای آنها اهمیت فراوانی به لحاظ اقتصادی داشت و انگلیسی‌ها می دانستند که جنوب ایران، بویژه منطقه مکران و چابهار دسترسی بسیار مناسبی برای رسیدن به هندوستان برای روسها بود که از شمال امکان ورود به ایران را داشتند. برای همین انگلیس در آن زمان به هیچوجه تمایلی به آباد شدن منطقه جنوب ایران نداشت و اجازه آبادانی آنرا نداد.

یکی از زیبا ترین مناطق ایران یعنی «درک» آنقدر بی توجه مانده است که در اصطلاح مردم بجای آنکه بگویند برو به جهنم، می گویند برو به درک. در صورتیکه این منطقه اگر زیر ساخت مناسب داشته باشد بهترین و زیباترین نقطه ایران برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و جذب گردشگر داخلی و توسعه است.


بالاخره هر کشوری به فکر منافع خودش هست و برای آن برنامه ریزی می کند؟ نباید از کشورهای دیگر انتظار داشت تا بفکر منافع ما باشند تا خودشان؛ درست است؟

البته من قصد ورود به مباحث  سیاسی را ندارم. بله هر کشوری و اصولا هرفردی، باید در ابتدا بفکر منافع خودش باشد به شرط آنکه منافع دیگران را نابود نکند. اخلاق در سیاست اگر برای خیلی ها معنا ندارد و ماکیاولستی عمل می کنند برای من رعایت اخلاق در همه شئون زندگی معنا دارد. من دلایلی از چرایی عدم پیشرفت و توسعه منطقه و سیر تاریخی آنرا بررسی کردم.


از همین رو به مکران و چابهار رفتید؟

یکی از دلایلش این بود. و البته بارها شنیده بودم که مقام رهبری تاکید بر توسعه مناطق جنوبی کشورُ بویژه منطقه مکران و چابهار کرده بودند. اصلا تاکیدات ایشان بر این منطقه شاخک های مرا تیز کرد تا ببیننم اصولا مکران و چابهار چه ظرفیتی‌هایی دارند.


و به چه نتیجه ای رسیدید؟

به حسرت و تاسف!


چرا حسرت و تاسف؟ یعنی منطقه فاقد ظرفیت است؟

خیر! منطقه ای به غایت زیبا و دارای قابلیت های فراوان برای سرمایه گذاری است، ولی متاسفانه زیر ساخت مناسبی برای سرمایه گذاری در آنجا فراهم نشده است. متاسفانه نهادهای حاضر در آنجا به هردلیلی که برای من نامکشوف است به اندازه قابلیت های منطقه در آنجا سرمایه گذاری نکرده اند و زیر ساخت مناسب را برای ورود بخش خصوصی فراهم نکرده اند. اگرچه در ایران اصولا زمینه برای فعالیت مناسب بخش خصوصی فراهم نیست، ولی در این منطقه نه اینکه نهادی مانع باشد، اصولا چشم انداز مناسبی نیست.


یعنی علیرغم تاکیدات موجود، نهادهای ذیربط اقدام لازم را انجام نداده اند؟ شاید عدم امنیت یکی از دلایل آن باشد؟

اگر با چنین نگاهی آنجا رشد نکرده، نگاه و برداشت سطحی از مفهوم و معنای امنیت است. چرا که توسعه، آبادانی و رشد جمعیت خود بخود امنیت زاست. متاسفانه رقابت نادرستی میان دستگا های حاضر در منطقه برای کسب زمین و تصرف آن در منطقه ایجاد شده که بی تردید مانع بزرگی برای سرمایه گذاری در منطقه حتی در آینده است. اکثر زمین های مرغوب و قابل سرمایه گذاری و نزدیک به دریای عمان تصرف شده و بعدها بیرون راندن آنها تقریبا غیر ممکن است.


یعنی شما بعنوان یک توسعه‌گر و سازنده حرفه‌ای به این معنا که حرفه شما ساخت و آبادانی است، به منطقه رفتید اما رغبتی نبود؟

بنده تمایل داشتم و اصلا به همین منظور رفتم، ولی الفبای سرمایه گذاری مناسب هم فراهم نبود. سرمایه گذار به اولین نکته ای که توجه می کند، میزان جمعیت است. متاسفانه برخلاف تمام دنیا که جمعیت کثیری از مردم در کنار سواحل زندگی می کنند، در جنوب ایران کمتر از 2 در صد کل جمعیت در سواحل جنوبی زندگی می کنند. این آمار در مقایس جهانی 70 تا 80 در صد کل جمعیت است. این خودش نشانه‌ای است برای مسئولین و اگر مسئولی دلسورز باشد همین نشانه کافی است که در آن منطقه آنطور که باید زیر ساخت وجود ندارد.


شاید معظل آب شرب یکی از مسائل اصلی باشد؟

این اصلا بهانه مناسبی برای عدم توسعه سواحل جنوبی ایران که به دریای عمان و اقیانوس متصل هستند نیست. تکنولوژی استفاده از دستگاه های آب شیرین کن می تواند در مقایس های وسیع آب قابل شرب تولید کند و در اختیار مردم بگذارد. تکنولوژی هایی که هم اکنون در کشورهای همسایه نیز در سطح گسترده ای از آن استفاده می شود. به گمان من هیچ بهانه‌ای برای عدم توسعه سواحل مکران و چابهار پذیرفتنی نیست. آنچکه من به عنوان یک سرمایه گذار دیدم، طلای ناب و ارز است که بصورت بالقوه در منطقه ریخته و مدیران شایسته باید آنرا بالفعل کنند که نکرده اند و حتما دلایلی دارند که ما از آن آگاه نیستیم.


اگر به شما بگویند در آنجا چند منطقه مناسب برای سرمایه گذاری را نام ببرید از کجاها نام خواهید برد؟

بنظر من وقتی به «زرآباد» می رسید و از آنجا به سمت منطقه دشتیاری و گواتر در جنوب شرقی ترین نقطه مرزی ایران حرکت می کنید، کل منطقه مستعد سرمایه گذاری است. بخشی از آن ممکن است برای سرمایه گذاری که به بخش کشاورزی علاقمند است مناسب باشد، بخشی از آن ممکن است برای سرمایه گذاری که بفکر تجارت است مناسب باشد، بخشی برای هتل سازی   و ساخت ریزورت های بسیار سطح بالا و منطبق با سلیقه گردشگران ایرانی، یا ساخت مارینا و ایجاد تفریحات آبی تا ساخت و تاسیس دهکده های سلامت. وقتی می گویم منطقه گنیجنه رها شده است، یعنی همین!


و همه اینها نیازمند زیر ساخت مناسب است؟

ببینید حتی زیر ساخت مناسب هم می توانند توسط بخش خصوصی فراهم شود، منظور من زیر ساخت های اولیه است. مثلا منطقه در درجه اول، به شدت نیازمند رشد جمعیت است و این مهم با تشویق های بی حاصل ممکن نخواهد شد. باید شرایط به گونه ای باشد که بخش خصوصی وارد سرمایه گذاری شود. این سرمایه گذاری ها موجب اشتغال می شوند و رشد اشتغال در منطقه منجر به رشد جمعیت و توسعه اقتصادی و به دنبال آن چرخه مالی شکل می گیرد که به ثروتمند شدن منطقه و مردم آن و خروج از محرومیت می انجامد. الان بخش عظیمی از اقتصاد مولد در شمال ایران و چرخه مالی در آن منطقه به دلیل توریست پذیر بودن آن است. توسعه جزیره کیش و قشم را ببینید که چه فاصله اقتصادی در آنها با سایر مناطق جنوبی ایجاد کرده است. اصولا باید شرایط اولیه توسط نهادهای حاکمیتی در راستای حکمرانی مناسب بر پایه عدالت شکل بگیرد، توسعه و سرمایه خودش را ه را پیدا می کند.


مگر منطقه در حال حاضر هتل  و گردشگاه ندارد؟

چرا ولی چه هتلی؟ مکان هایی که اصلا نام آنرا نمی شود هتل گذاشت. باید بپذیریم، ذائقه مردم ایران تغییر کرده است. الان حتی طبقه متوسط ایران حاضر نیست در یک هتل سه ستاره و حتی چهار ستاره اقامت کند. شما یکبار با آژانس های هواپیمایی که هر ساله خیل گردشگران ایرانی را به کشورهای اطرف برای تفریح می برند صحبت کنید. نود درصد مردم به دنبال هتل های لوکس و پنج ستاره هستند. اشتباه نکنید اینها طبقه ثروتمند و لاکچری نشین پایتخت نیستند. اتفاقا اکثر آنها طبقه متوسط هستند، از کارمند و معلم گرفته تا اساتید دانشگاه و کادر درمان و غیره. ذائقه مردم ایران را باید شناخت. 


برای همین آنطور که من دقت کردم شما در طی گفتگو دایم از واژه گردشگر ایرانی استفاده کرده اید نه واژه گردشگر؟

نه اینکه به حضور گردشگر خارجی اعتقاد نداشته باشم. اما طیف وسیعی از گردشگران خارجی اصلا حاضر به هزینه کردن نیستند. از صبح تا شب خود را با یک بطری آب می گذرانند، و سوغات هم شاید یک تکه صنایع دستی بخرند. اما ایرانی ها برای خود حاضر به خرج کردن هستند. خوب می خورند و خوب خرید می کنند و برای همین بیشتر ارزش سرمایه گذاری دارند. من به جد معتقدم، اگر ما در ایران با یک برنامه ریزی دقیق در چهار گوشه ایران وسیع و زیبا یمان هتل ها، ریزورت و مارینا های پنج ستاره و لاکچری بسازیم، از خروج ارز از کشور جلوگیری خواهیم کرد و با هزینه همین گردشگران ایرانی می‌توانیم به رشد و توسعه ایران و چرخه مالی و اقتصادی داخلی کمک کنیم. اما متاسفانه من انگیزه و همتی در این راه نمی‌بینم. 


وضعیت در جنوب ایران به همین شکل و شرایط هست؟

در برنامه دارم تا بزودی بازدیدی از جزایر مهم در جنوب ایران داشته باشم. هم علاقه و عشقی که به ایران دارم مرا به این سفر می‌خواند و هم علاقمندی برای بررسی جهت شناخت و سرمایه گذاری. اگر می خواهیم ایران عزیزمان را بسازیم، باید حتما آنرا خوب بشناسیم. از همین رو در برنامه دارم تا به چهار گوشه ایران سفری داشت باشم. البته به شهرهای بسیاری از ایران سفر داشته ام، اینبار می خواهم مناطق دور دست و حتی مناطق مرزی ولی زیبا و قابل سرمایه گذاری را ببینم و بشناسم.ایران کشور پهناوری است. ما نباید ایران را با کشورهای کوچک اطرافمان مقایسه کنیم. سرمایه ما در وسعتی به عظمت ایران باید هزینه شود. کشوری که مساحتش به اندازه چند کشوربا هم است.البته مسئولین اجرایی باید درها را برای سرمایه گذار داخلی و خارجی باز کنند و فرصت فراهم کنند. راه آبادانی ایران بدون کمک و همراهی بخش خصوصی طی شدنی نیست. امیدوارم اینرا مسئولین به درستی درک کنند، قوانین و فرصت‌های مناسب برای اینکار تدوین نمایند. تا زمانیکه فقط برای گرفتن یک مجوز ساده برای یک فعالیت اقتصادی مجبور به عبور از هفت خان رستم باشید این در بر همین پاشنه خواهد چرخید. مسئولین اجرایی باید راه را هموار کنند نه آنکه راه را ببندند.

انتهای پیام/