از برند لوکس ساعت تا دستشویی بین راهی /روایت هایی واقعی برای جذب مشتری
پیام اقتصاد آنلاین : یه آمریکایی تصمیم میگیره یه برند ساعت لوکس بزنه و با بررسی اولیه میفهمه در درجه اول سوییسیها و در درجه دوم ژاپنیها این بازار رو قبضه کردن و به قدری قدیمی و خوشنام هستن که شرایط ورود به این بازار رو به شدت سخت کرده.
اون میره سراغ اینکه چه آدمایی سراغ ساعت لوکس میرن و دلیل خریدشون چیه. اون شروع میکنه تحقیقات گسترده بازار انجام میده و به نتایج عجیبی میرسه!
این نتایج منجر به این میشه که این برند آمریکایی شروع به کار کنه و به شدت هم در سالهای فعالیتش بازارها رو یکی پس از دیگری فتح کنه. حالا این برند ساعت باکیفیتتری داره؟ لزوما خیر. قیمت پایینتری نسبت به بقیه برندای لوکس داره؟
اتفاقا جز بالاترین قیمتهاست! قدمت داشت؟ به هیچ وجه. پس موضوع چیه؟ تو شرایط خدمات پس از فروش این برند شما حتی لاشه ساعت خریداری شده رو به هر شعبه از این ساعتفروشی توی دنیا بدید، 50 تا 70 درصد قیمتش را به شما پس میدن.
خیلی از افراد ثروتمند بزرگترین ترسشون بروز جنگ، شروع انقلاب، سرقت و .... هستش و اینا همیشه دوست دارن چیزی در دسترس داشته باشن تا به راحتی بتونن اونو بردارن و فرار کنن. چیزهایی مثل طلا و پول هم میتونن سنگین و حجیم باشن و هم قابل شناسایی و سرقت هستن، ولی ساعت رو به راحتی به عنوان وسیله شخصی میشه به دست بست و همراه داشت.
همین موضوع باعث شده هرچقدر یه ساعت گرونتر باشه برای افراد ثروتمند جذابتر باشه. در حالی که معمولا همه دوست دارن برای خرید کالایی قیمت کمتری پرداخت کنن.
توجه به مخاطب و نیازها گاهی میتونه اینجوری بازار رو زیر و رو کنه.
یه دوستی توی یه جاده بین راهی یه مرکز تفریحی زده بود و هرچقدر دست به سر و روی این مرکز میزد مشتریش زیاد نمیشد. بعد از کلی بالا و پایین و کارای بازاریابی یه حرکتی باعث زیر و رو شدن وضعش و حجوم مسافرا شد، به جای تبلیغات مرکز تفریحیش توی چند کیلومتر مونده به مرکزش شروع کرد نوشت فلان کیلومتر تا سرویس بهداشتی مونده و انصافا هم سرویس بهداشتی بزرگ و به شدت تمیزی با نظافت ساعتی درست کرد.
همین موضوع باعث میشد به دلیل کمبود سرویس بهداشتی در بین راه، اکثر ماشینا حاضر بودن به خاطرش پاشونو روی ترمز بذارن و وقتی از خدمات اونجا استفاده میکردن شروع به خرید و استفاده از سایر امکانات اون مرکز میکردن.
این دو تا مثال واقعی رو زدم تا اهمیت توجه به مخاطب و نیازهاشونو بدونید. حالا برید فکر کنید توی کسب و کاری که دارید و یا میخواید بزنید نیاز محاطب چیه؟ آیا واقعا الان دارید در جهت نیاز واقعی مخاطبتون حرکت میکنید؟
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 2در انتظار بررسی : 2انتشار یافته : 0